پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

سالگرد ازدواج مامان مریم و بابا ابراهیم

سلام پسر ناز مامان خوبی عزیزم؟ فردا شما دو ماه و بیست روزه میشی، و پیوند ازدواج من و بابایی هم چهارساله میشه. خوشحالم که خدا بهم یه همسر مهربون و وفادار داده،که توی خوشی و ناخوشی همراه من باشه. امسال با سه تا سالگرد قبلی یه فرق عمده داره و اونم وجود نازنین و مقدس شماست عزیزم   از خدا میخوام این جمع سه نفره رو هیچ وقت از هم جدا نکنه و بهترین ها رو برای ما رقم بزنه.     راستی ساک های سفر رو بستیم و منتظر ٤شنبه هستیم که به امید خدا بریم تهران.   همه منتظرن تا شما رو ببینن و توی این دوماه و نیم فقط به دیدن عکسهای وبلاگت دلخوش بودند. این اولین سفر قند عسل منه .امیدوارم که بهش خوش بگذره. ...
8 آذر 1390

توضیح در مورد مطلب قبلی

سلام پندار جونم  مامانی ; پست قبلی وبلاگ شما باعث شد تا بعضی از دوست جونای مامان به اشتباه فکر کنند. یکی اینکه پسرکم اصلا توی این عکس دست تو بینی اش نکرده خاله ها.اگر با موس روی عکس  برید و مکس کنید توضیح دادم که شصتشو میخوره. ودیگری اینکه شصت خوردن پندار و یا هر نی نی دیگه از دوماهگی به معنی گرسنگی  نی نی نیست. چون نی نی گرسنه شاید فقط یک دقیقه به شصت خوردن رضایت بده،بعد از اون گریه و بی تابی میکنه.شصت خوردن نی نی به معنی شناخت دستاش هست .چون تنها شناسایی کننده نی نی دهانش هست. و مطمئن باشین این عادت نمی مونه باهاش.بچه های سن بالاتر مثلا 3 ساله اگر شصت بخورند عادت میکنند. و آخری اینکه پستونک خوردن اصلا خوب...
3 آذر 1390
1